رابطه ی سینما و داستان مثل رابطه ی ماهی و آب می ماند. ماهی بدون آب زنده نمی ماند، هر چند که باعث زیبندگی آن می گردد.

سینما و داستان
عنوان/ موضوع
نویسنده
امیرحسین بهروز
در جست و جوی ردپای سینما در ادبیات داستانی بوکوفسکی
حرف بوکوفسکی به نوعی این است که در دوران رو به زوال تکرارها به سر میبریم. زندگی سیکلیست که مدام درحال مستهلک کردن خود است و شاید بهترین راه مبارزه با چنین شرایطی نادیده گرفتن زندگی و شوخی کردن با آن باشد.
آرش ربانی
بررسی مفهوم خدا در آثار فئودور داستایوفسکی و اینگمار برگمان
زمانی فرانسوا تروفو گفته بود که از سال 1941 به بعد همهی فیلمها تحت تأثیر همشهری کین ارسن ولز هستند. این حرف را تروفو به خاطر نوآوریهای که کین با این فیلم وارد سینما کرده بود گفته بود. نوآوریهایی که روح تازهای به کالبد سینما بخشیده بود. حال با توجه به این جمله و حالا که بیش از 140 سال از مرگ فیودور داستایوفسکی میگذرد و گذشت زمان عیار او و آثارش را مشخص کرده است، میتوان گفت او به همشهری کین دنیای ادبیات بدل شده است. نویسندهای بزرگ که به خاطر نگرش عمیقش به زندگی و انسان نه تنها به قلهای رفیع در جهان ادبیات رسیده است بلکه تأثیر خودش را در روانشناسی، فلسفه و البته سینما گذاشته است.
ترگل شیرعلیان
داستان در داستان در دنیای فیلم
فیلم داستانی یا فیلم روایی نوعی از فیلم است که یک داستان یا حادثه را به نمایش میگذارد. در این سبک فیلم، روایتکننده یا شخصیتهای فیلم کمک میکنند تا داستان، واقعی جلوه کند.
امیرحسین بهروز
نشانهشناسی و آرای کریستین متز
پس از فرمالیستها که به شکلی جدی ریشههای بررسی تلفیق زبان و سینما را بنیان نهادند، نشانهشناسها نیز وارد میدان شدند. نشانهشناسی واژهای است عام که بسیاری از روشهای بررسی فرهنگ به عنوان یک زبان را در بر میگیرد.نشانهشناسی با ریشههای عمیق و مهم خود در بطن نظریههای زبانشناسی «فردینان دو سوسور» از زبان به عنوان مدلی کلی برای بررسی پدیدههای گوناگون بهره میگیرد....
آرش ربانی
در جست و جوی ردپای ادبیات داستانی در سینمای ایران
از 22 بهمن 1357 تا چندین ماه پس از آن فضای سیاسی کشور به قدری متلاطم بود که پرداختن به سینما محلی از اعراب نداشت. هر چند در طی این مدت، به دلیل همان التهاب سالهای انقلاب، شانس با فیلمهای توقیف شده یار بود و این گونه فیلمها رنگ پرده را به خود میدیدند اما واکنش انقلابیون افراطی در ماههای بعد از انقلاب و شروع انقلاب به اصطلاح فرهنگی و به ویژه شروع جنگ ایران و عراق باعث شد این گونه فیلمها هم عمر چندانی نداشته باشند. در واقع مذهبیان سینما را عامل استعمار، فحشا و مساوی با گناه میدانستند به همین دلیل «سوزاندن و تخریب» سینماها یکی از اقدامات اصلی آنها شد و بر اساسِ آمار تا سال 1358 که جمهوری اسلامی رسماً اعلام وجود کرد، 180 سینما در سراسر ایران نابود شد. به قول محسن مخملباف که در ابتدا جزوی از همین مذهبیان تندرو بود و بعدها راه خودش را از آنهاجدا کرد؛ «در ایران از یک قرن پیش تاکنون دو دیدگاه مختلف با هم در تضادند، یکی اعتقاد به این که با کشتنِ شاه همهی مشکلات حل میشود، و دومی اعتقاد به گسترش فرهنگ [...] به نظر من باید پیش از کشتن، ذهنیت مردم را تغییر داد.»....
امیرحسین بهروز
شرح رابطهی میان زبان و سینما در بستر رویکردهای فکری مربوط به آن
به جرات میتوان گفت که بررسیهای زبانشناسانه در سینما و مقایسههای تطبیقی مولفههای ادبیات با آن به اندازهی کل تاریخ سینما قدمت دارد. مباحثی که منشا بسیاری از گرایشهای انتقادی بودهاست. نشانهشناسان، پدیدارشناسان و نئوفرمالیستها همگی به زبانشناسان و فرمالیستها مدیوناند، چراکه محصول پربار نظریاتشان در طول تاریخ هنر از مباحث «زبانی»ریشه میگیرد. مباحثی که تا امروز محل جدل بسیار بودهاست و شاید تا فردا هم باشد.
آرش ربانی
در جست و جوی ردپای ادبیات داستانی در سینمای ایران
بیتردید مبحث اقتباس –از هر نوع آن- یکی از متداولترین مباحث درزمینهی رابطهی ادبیات و سینما است.رابطهای که در طول تاریخ پیدایش سینما از نخستین روزها تابهحال حرفوحدیثهای بسیاری داشته و دارد و بهانهای شده تا بسیاری از منتقدان و نظریهپردازان و نویسندگان صاحبنام جهان به آن بپردازند.
کیارش دماوند